نگاهی بر فیلم سینمایی «قسم»
سینمافا- فیلم«قسم» دومین ساخته محسن تنابنده بعد از فیلم «گینس» است و فیلمنامه این فیلم هم نوشته خود تنابنده است. فیلم «قسم» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و در ۶ قسمت نامزد دریافت سیمرغ شد؛ از جمله در بخشهای بهترین فیلمنامه برای محسن تنابنده، بهترین بازیگر نقش اول زن برای مهناز افشار و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای حسن پورشیرازی. دومین تجربه تنابنده در زمینه کارگردانی بهطور حتم برای او یک پیشرفت به حساب میآید. با این فیلم، تنابنده نشان داده توانایی ساختن فیلم جدی را هم دارد.
فیلم«قسم»یک فیلم جادهای است. تمام اتفاقات اصلی فیلم درون یک اتوبوس رخ میدهد. اتوبوسی که اقوام راضیه را در خودش جای داده است. فیلم پر است از پلانهای لانگ شاتی که اتوبوس را در حال گذر از جاده نشان میدهد. تعداد این پلانها میتوانست کمتر باشد اما در کل هدف از این پلانها نشان دادن تغییر در موقعیت جغرافیایی بوده است. همینطور این پلانها ابتدا اتوبوس را در مه و هوای گرفته و بارانی نشان میدهد که هدفش بیان این موضوع است که چیزهایی وجود دارد که هنوز پنهان است. رفته رفته اتوبوس به جادهای لخت و کویری میرسد و در این زمان است که همه چیز آشکار میشود و دیگر چیزی برای پنهانکاری نمیماند. هوای مه آلود ابتدای فیلم هم بهنوعی بیانگر مطالبی است که افراد داخل این اتوبوس از یکدیگر پنهان کردهاند. این مطالب رفته رفته آشکار میشود. همچنین وقتی اتوبوس به کویر میرسد در صحنهای تعدادی شتر در تصویر دیده میشوند که وجود آنها به فضاسازی فیلم کمک کرده و بیانکننده این است که اتوبوس در جادههای خشک و بیابانی اطراف مشهد است. زیرا در جادههای اطراف مشهد شتر زیاد به چشم میخورد.
در بیشتر صحنههای فیلم، کارگردان راضیه را در مرکز تصویر به تصویرکشیده و فوکوس را روی چهره او گذاشته است زیرا راضیه اصلیترین شخصیت فیلم و تصمیمگیرنده است. برای مثال در سکانسی که اتوبوس نزدیک رستورانی توقف میکند و افراد دور میزی نشستهاند و غذا میخورند کارگردان چندین بار دوریبن را جایی قرار داده که راضیه در صدر میز مانند رهبری با اراده دیده شود. در این سکانس راضیه به اقوام خود نحوه قسم خوردن در دادگاه را آموزش میدهد که این موضوع هم هدایتگری راضیه را نشان میدهد. اما باید بیان کرد که این سکانس زیادی طولانی است و بهتر بود این سکانس کوتاهتر شود و بهجای آن شخصیت خسرو بیشتر پردازش شود. همینطور باید بیان کرد که کارگردان در تمام صحنههایی که راضیه در آن حضور دارد نمای مدیوم یا مدیوم کلوزآپ راضیه را گرفته است تا باز هم بر اهمیت شخصیت راضیه تاکید کند.
فیلم، لحظهای برای مخاطب جذاب میشود که خسرو برای جلوگیری از حرکت اتوبوس وارد میشود. تا قبل از ورود خسرو تنها گفتوگوهایی در بین افراد شکل میگیرد که بعضی از آنها خستهکننده است و این موضوع یکی از مشکلات فیلم است که دقایق ابتدایی جذابی ندارد. نویسنده سعی کرده برای جذاب کردن فیلم، داستانهای فرعیای را هم در فیلم ایجاد کند. مثلا داستان دو برادر که با یکدیگر قهرند. این داستان تنها برای این در فیلم گنجانده شده تا بگوید این افراد که میخواهند هم قسم شوند با هم اختلافاتی دارند. یا مثلا داستان پسر و دختری که یکدیگر را دوست دارند اما پدر دختر مخالف است. این داستان در انتها به نتیجهای نمیرسد و تنها دلیل منطقی برای آوردن این داستان این بوده که وقتی همه برای غذا خوردن پیاده میشوند پسر در اتوبوس بماند و از دور خسرو را ببیند که عصبانی است. میشد این داستان فرعی را از فیلم حذف کرد. داستانهای فرعی برای این در فیلمنامهها گنجانده میشود تا هم به پیشبرد داستان اصلی فیلم کمک و هم به خودی خود موضوعی را بیان کنند و نتیجهای حاصل شود. در فیلم «قسم» داستانهای فرعی تنها برای پیشبرد داستان اصلی ایجاد شدهاند و به خودی خود نتوانستهاند موضوعی را بیان کنند.
پایان فیلم هم تلفیقی است از تلخی و شیرینی. خسرو میمیرد و راضیه حقیقت تلخی را راجع به او درمییابد. اما از طرفی با مرگ خسرو که گناهکار است نوزادی پاک (بچه خواهر راضیه) به دنیا میآید. این پایان نگرش خوشبینانه کارگردان را نشان میدهد که بیان میکند اگرچه دنیا پر از افراد دروغگو و گناهکار است اما آنها نابود میشوند و انسانهای پاک و بیگناه جای آنها را میگیرند. در کل باید بیان کرد که فیلم دوم تنابنده نسبت به فیلم اول او یعنی «گینس» فیلم بهتری است و برای او پیشرفت محسوب میشود.