روز پایانی جشنواره هم فرا رسید؛

یادداشت سینمافا بر پنجمین روز جشنواره تئاتر کودک همدان

یادداشت سینمافا بر پنجمین روز جشنواره تئاتر کودک همدان

سینمافا- رضا یعقوبی- پنجمین روز جشنواره نیز به پایان رسید. با پایان یافتن این روز، اجراهای جشنواره نیز به پایان رسید تا گروه های شرکت کننده، در انتظار رأی و تصمیم داوران جشنواره بنشینند. در آخرین روز، یازده نمایش در بخش های مختلف جشنواره به اجرا درآمدند.

نمایش هایی که در روز پایانی اجرا شدند عبارتند از:
در بخش مسابقۀ ایران نمایش های «پدران» به نویسندگی و کارگردانی مهدی فرشیدی سپهر از تهران، «موش و گربه» به نویسندگی سیّد حسین فدایی حسین و کارگردانی فرزاد لباسی از همدان، و «من و مادربزرگه» به نویسندگی عبّاس دوست قرین و کارگردانی رضا روان از همدان به روی صحنه رفتند.
در بخش بین الملل نمایش های «خیلی دور» به نویسندگی کریستین ویدمن و سارا سِرانو به کارگردانی کریستین گرانادوز کار مشترک اسپانیا و نروژ، «کلاغ تشنه بر می گردد» به نویسندگی مانیش جوشی و کارگردانی سوویت باندیوپادیای از هند و «ماهی سیاه کوچولو» (با نگاهی به اثر صمد بهرنگی با همین نام) به نویسندگی مهرنوش عَلیا و کارگردانی محمَّد عاقبتی از تهران به اجرا درآمدند.
در بخش دانش آموزی نیز نمایش «داورپسند» به نویسندگی کوثر محبّی نوذر و کارگردانی ام البنین جایباش از بندر عبّاس اجرا شد.
و در بخش خیابانی چهار نمایش مهمان خیابان های همدان بودند: «کتاب قدیمی پدربزرگ» به نویسندگی و کارگردانی نرگس خاک کار از تهران. «دربارۀ یک توپ» به نویسندگی و کارگردانی موسی هدایتی از قروه. «جادوی گل سرخ» به نویسندگی و کارگردانی پژمان شاهوردی از بروجرد و «بازی در بازی» به نویسندگی مسعود براهیمی و کارگردانی مسعود براهیمی و دلارام ترکی از اصفهان.
در روز آخر موفق به تماشای دو اثر «پدران» و «ماهی سیاه کوچولو» شدیم که در زیر خلاصه از آنها به همراه تحلیلی کوتاه به مقتضای حال و در حد توان تقدیم حضور می گردد.

 نمایش پدرااااآن. نویسنده و کارگردان مهدی فرشیدی سپر از تهران

در خلاصۀ این اثر آمده است: «پدر آن داستان هشت دختر نوجوان است که برلبۀ باریک عادت ها و عرف های اجتماعی با پدرانشان روبه رو می شوند.»

نمایش پدران دغدغۀ خوبی دارد که تماشاچی را به فکر وا می دارد. ارتباط دختران در حال بلوغ با پدرانشان. پرهیز از زرق و برق و رنگ های اضافی در این نمایش خصوصیتی است که باعث می شود مخاطب بیشتر متوجّه روابط و اتفاقات و در نهایت حرف اصلی اثر بشود. فرشیدی سپهر قصد ندارد خود را در پس زیبایی های ساختگی و رنگ و لعاب بی مورد مخفی کند و با شجاعت و اعتقاد به حرفی که می زند، مستقیم و بدون واسطه با مخاطب نوجوان و حتّی بزرگسال خود مواجه می شود. و این قابل تأمل و تقدیر است. بازی های خوب و روان، بدون هرگونه آلایش و اضافه کاری بی مورد از دیگر خصوصیات این اثر است.
البته اثر در بعضی قسمت ها دچار اشکال می شود. مثلاً هنگامی که معلّم برای اثبات این که نگاه درست از خودشان شروع می شود و نه از عامل بیرون، خاطره ای از کودکی خود برای دانش آموزانش تعریف می کند. این صحنه گرچه برای اینکه مخاطب را به همراه دختران داستان به مرحلۀ بعد ببرد در روند ساختاری متن ضروری است، ولی به خاطر اینکه بافت آن با کلیّت اثر ناهمگون است، مقداری مخاطب را از فضای اصلی و کلی اثر دور می کند و توی ذوق مخاطب می زند.
مشکل دیگری که به نظر می رسد این اثر به آن دچار باشد،  از زمانی شروع می‌شود که دختران تصمیم می گیرند با پدران خود صحبت کنند. از اینجا تا جایی که پدارن متحوّل می شوند و به حرف فرزندان خود عمل می کنند و با آنها همراه می شوند، مخاطب با موقعیّتی ایستا و یک بحران در روابط مواجه است که به خودی خود ایرادی ندارد ولی به دلیل این که این بحران تا رسیدن به نقطۀ حل بحران گسترش پیدا نمی کند، اثر برای مخاطب خسته کننده می شود.
نکته‌ی دیگری که می توان برای این اثر گفت، برخورد جمعی و نوعیِ نویسنده-کارگردان اثر با مقوله ای است که دربارۀ آن صحبت می کند. گرچه این نگاه جمعی و پرهیز از قضاوت طبقاتی و شغلی آدمها و پرداخت به این موضوع (که طرح مسئلۀ نمایش مشکلی همه گیر و فارق از جایگاه و طبقۀ اجتماعی است) به خودی خود رویکردی خوب و مناسب با ساختار نمایش هایی از این دست است، ولی به دلیل تعدد کاراکترها و عدم توانایی نویسنده در پرداخت کافی هر کاراکتر -به دلیل محدودیت های زمانی و اجرایی- اثر در مرحلۀ گره گشایی و حل بحران نمی تواند آنچنان که باید و شاید تأثیر مورد نظر خود را بر روی مخاطب بگذارد.
با تمام اینها نمی توان این نکته را فراموش کرد که نمایش پدران متفاوت ترین و اجتماعی ترین و دغدغه‌مند ترین اثر بیست و پنجمین جشنواره بین المللی کودک و نوجوان از دیدگاه نگارنده و بسیاری دیگر است.

نمایش ماهی سیاه کوچولو. برداشتی از داستان ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی. نویسنده: مهرنوش عَلیا. کارگردان: محمد عاقبتی

در خلاصۀ این نمایش آمده است: «ماهی سیاه کوچولو با مادرش در برکه زندگی می کند و رویای دریا و زندگی متفاوت را دارد.او در این سفر دنیای جدیدی را تجربه می کند و ادامۀ ماجرا»
ماهی سیاه کوچولو، نمایشی ساده، صمیمی، پر از بازی های جذّاب و در کل اثری قابل تأمل است و به نظر نگارندۀ این یادداشت، یکی از موفق ترین اقتباس ها از داستان زیبای صمد بهرنگی است. کارگردان برخوردی بدون تکلف و ساده با اثر دارد و این سادگی در کنار بازی های خوب و به یاد ماندنی، خاطره ای خوش در ذهن مخاطب به جا می گذارد. از دیگر خصوصیات این اثر هوشمندی محمّد عاقبتی در حذف قسمت مربوط به شکار شدن ماهی سیاه کوچولو توسط ماهیگیر است. گرچه به کوتاهی و با سایه این صحنه را نشان می دهد، ولی به سرعت از آن می گذرد تا تأثیر شورانگیز کنش‌های قبلیِ اثر را با ایجاد یک پایان باز برای مخاطب حفظ کند. گرچه ماهی سیاه کوچولو در بعضی جاهای اجرا -مثلاً در گردش ماهی سیاه و مادرش که هم بازیگران را بر روی صحنه داریم و هم تصویر دو ماهی بر روی پرده- دچار ناهماهنگی می‌شود ولی در کل اثری شاعرانه و دیدنی است که موسیقی زیبا و به یادماندنی آن، در این شاعرانگی نقشی پر رنگ قابل توجّه دارد.

اطلاع رسانی از طریق ایمیل
به من اطلاع بده در صورت:
guest
لطفا نام حقیقی خود را وارد کنید
آدرس ایمیلتان را وارد کنید
اگر وبسایت دارید، آدرس آن را وارد کنید

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments

جست‌وجو

Generic selectors
فقط تطبیق کامل
جستجو در عناوین خبرها
جستجو در محتوای خبرها و گفتگوها
Post Type Selectors

ویدیو

در حال بارگذاری...

آخرین پست‌ها

سینمافا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

0
Would love your thoughts, please comment.x