
نقد فیلم «آن سوی باد» (The Other Side of the Wind): همه چیزهایی که از ولز انتظار داریم
سینمافا- پیتر تراورس- فيلم افسانه اي و ناتمام اورسن ولز، بالاخره كامل شد و نشان ميدهد كه او همچنان در اين صنعت پيشتاز است.
به اين اثر هنري اورسن ولز چه چيز ديگري ميتوان گفت جز اينكه بهترين فيلم سال هاي ١٩٧٠ است كه در قرن ٢١ منتشر ميشود؟ كارگردان اين فيلم كه در سال ١٩٨٥ در سن ٧٠ سالگي بر اثر سكته ي قلبي فوت كرد، «آن سوي ديگر باد» (The Other Side of the Wind) را بين سالهاي ١٩٧٠ تا ١٩٧٦ جلوی دوربین برده بود. صد ساعت فيلمبرداری شده بود كه تا به امروز هرگز مونتاژ نشده بود. با سرمايه گذاري شركت نت فلیکس فيلم شاخص ١٢٤ دقيقهاي، امروزه در دسترس است كه علي رغم استفاده از فيلمنامهي اصلي و حاشيه نويسي شدهي خود اورسن ولز و تلاشهاي فراوان باب موراسکی و تيم حرفهاي او، به عنوان تيم تدوين، هنوز هم به شكل آزار دهندهاي ناقص به نظر ميرسد. به طور قطع براي تمام كساني كه در اين فرآيند احیای فيلم تلاش كردهاند، كاري سراسر عشق و علاقه بوده است. (شما ميتوانيد روند ساخت فيلم و جدال هايي بر سر حقوق و مالكيت آن و چشم اندازهاي نادري از كارگرداني و تعامل اورسن ولز با بازيگرانش را در مستند «هنگامی که مرده باشم مرا دوست خواهند داشت» از مورگان نویل در نت فلیکس ببينيد.)
اما راجع به خود فيلم چطور؟! چگونه اين اثر خاص پسند به نمايش گذاشته ميشود در حالي كه در طي اين سالها، سليقهها و فيلمها بسيار عوض شدهاند؟ محققان سينماي ولز با دقت کردن به تمام جزئيات فيلم نهايي اين پسر عجيب كه فيلم «همشهری کین» را به دنيا تقديم كرد، در عرش سير خواهند كرد! فيلم بر روي جیک هانافورد متمركز است. اسطوره اي كه نقشش را اسطوره اي ديگر جان هیوستن به شكل درخشاني ايفا ميكند. اين اصلاً تصادفي نيست كه جیک كاملاً به ولز تشبيه شده است. كسي كه تلخي فيلمنامههايش را با شوخ طبعي نافذي در ميآميزد و ضربهي مهيبي به تمام ادعاهاي فيلمسازي دهه ٧٠ ميزند. جیک در تلاش است كه بودجهاي مالي براي آخرين فيلمش «آن سوي ديگر باد» فراهم كند.
چيزي كه ما از فيلم ميبينم، مردي جوان (رابرت رندوم) است كه زني غالباً عريان (معشوقهي اواخر زندگي ولز به نام اوجا کودار نقش را ايفا ميكند) او را در زميني بي حاصل و خشك دنبال ميكند. فيلم هجو تمسخرآميزي از آنتونیونی در دوران فيلم نقطه زابریسکی به نظر ميرسد. جیک سرمايهاي تكميلي براي اتمام فيلمش ميخواهد ولي سرپرست جديد استوديو خيلي تمايلي به قبول آن ندارد. به عنوان آخرين تلاش، جیک تصميم ميگيرد تا فيلم را در تولد ٧٠ سالگي خود كه در خانهي صحرايي يكي از دوستانش (لیلی پالمر) برنامه ريزي شده بود، به نمايش بگذارد.
ولز كل فيلم را پيرامون همين مهماني كارگرداني كرده است. همه حضور پيدا كردهاند، از جمله دوستان جیک، كه بيشتر آن ها زماني به نحوي به او خيانت كرده اند. به سوزان استراسبرگ نقشي مشابه منتقدي به نام پائولین کیل را ايفا كند، كسي كه ولز به راستي با او در دنياي حقيقي، جدال هاي فراواني داشته است (پائولین گمان ميكرد كه فيلم همشهری کین كه خلاقيتي بصري بود، تصويري از يك نوشته است!). بسياري از كارگردانان مطرح روز از جمله پل مازورسکی، هنری جگلوم، دنیس هوپر و کلود چابرول نقشهاي شخصيت خود را در فيلم ايفا ميكنند. به طور قابل توجهي، رفيق سال هاي دور اورسن ولز به نام پیتر باگدونوویچ نقش بروکس اوترلک خائن و مستعد را ايفا ميكند. سودجويي كه يك كارگردان بسيار پولدار میشود، همانند خود پیتر باگدونوویچ با كاري كه با «آخرین نمایش فیلم» (The last picture Show) انجام داد.
لحظاتي در فيلم هست كه به نظر ميرسد ولز قصد دارد تلافي كند، با نشان دادن جیک كه زير اين تابش خيره كنندهي هاليوود با با آدمهاي خطرناك كار ميكند و به سختي جان سالم به در ميبرد. در تكنيك فيلمسازياش، از ريزه كاريهاي دقيق و ظريف فيلمهاي «همشهری کین»، «آمبرسونهای با شکوه» و «نشانی از شر» فاصله دارد. استفاده از کاتهای سریع و صحنههايي كه همگي در حال حركت توسط گری گرور فيلمبرداري شدهاند. اين ترفندها همگي بي نظمي و فروپاشي فيلمسازان و هاليوود را از درون نشان ميدهد كه فقط و فقط به دليل گستاخي خودش است !اين دقيقاً همان صنعتي است كه ولز را در اواخر دوران حرفهاي او، بي هدف و سرگردان رها كرد. و در نهايت در جواب به سوال هايي كه در ابتداي اين متن مطرح شده بود، فيلم بي نظم و آشفته ي «آن سوي باد» براي همه مناسب نيست. فقط براي مردماني است كه به تاريخ فيلم و فیلمسازی که به عظمت آن كمك كرد، اهميت ميدهند.
ترجمه اختصاصی سینمافا/ مترجم: شیرین صفاپور