نمایش‌های ایرانی برتر از خارجی‌ها هستند؛

یادداشت سینمافا بر روز دوم جشنواره تئاتر کودک همدان

یادداشت سینمافا بر روز دوم جشنواره تئاتر کودک همدان

سینمافا- عبدالرضا یعقوبی- روز دوّم جشنواره تئاتر کودک هم با تمام فرازها و فرودهایش، شادی ها و خستگی ها و دلخوری هایش، رفاقت‌ها و رقابت هایش به پایان رسید. در روز دوّم نیز مانند روز اوّل، به شهادت مخاطبین جشنواره، نمایش های خوب و قابل قبولی در شهر همدان به اجرا درآمد.

نمی توان از این موضوع گذشت که تا به اینجای جشنواره، آثار تولید شده توسط ایرانی ها کیفیتی به مراتب بیشتر و بهتر از اجراهای خارجی داشته اند. گرچه این مسئله را نمی توان از چشم دبیر جشنواره و ستاد برگزاری آن دانست. چرا که احتمالن محدودیت بودجۀ جشنواره اجازۀ حضور آثار بهتر و با شکوه تر و حرفه ای تر خارجی را به برگزار کنندگان آن نداده است. از قال بگذریم و بپردازیم به گزارش روز دوّم.
در روز دوّم جشنواره یازده اثر در بخش های مختلف جشنواره به نمایش درآمد که استقبال تماشاچیان کودک، نوجوان و بزرگسال از تمامی اقشار را به همراه داشت. این آثار عبارتند از:
در بخش مسابقۀ ایران نمایشهای غول بابا به نویسندگی مهدی سیم ریز و کارگردانی مهدی سیم ریز و محبوبه پاداش از مشهد و نمایش مخ پریشون های شلم به نویسندگی ساندرا فنیچل آشر و کارگردانی مریم عاشوری از تهران به روی صحنه رفتند.
در بخش مسابقۀ خوردسال نمایش می خوام سبز باشم به نویسندگی و کارگردانی میلاد اکبرلو از تهران و نمایش خرگوشک و رودخانه به نویسندگی حسین فدایی حسین و کارگردانی زهرا طباطبایی و مرضیه اشرفیان از اصفهان به اجرا درآمدند.
همچنین در بخش مسابقۀ ملل نیز نمایشهای اُپس به نویسندگی و کارگردانی یوردی ویدال از بلژیک، نمایش سفر فوق العاده به نویسندگی و کارگردانی دیمیتری نوموکُنوو از آلمان و نمایش داستان یک مرد و سایه اش به نویسندگی و کارگردانی جوزِپِه سِمِرارو اجرا شدند.
در بخش نمایش های خیابانی هم نمایشهای گوجی و ووجی به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا رضایی مجد از همدان، و یه خال سر بنیشیم (با هم باشیم) به نویسندگی و کارگردانی محسن پورنظری از رودسر و همچنین نمایش دوباره به نویسندگی و کارگردانی مرجان مهرمنش از همدان مهمان خیابان های همدان بودند.
و دربخش دانش آموزی تنها یک اثر به نمایش درآمد. نمایش کبوتر ناز به نویسندگی محمّد فرجی و کارگردانی علیرضا افشاری از کبودرآهنگ.

در روز دوّم تنها موفق به تماشای دو نمایش شدیم. نمایش سفر فوق العاده از آلمان و نمایش داستان یک مرد و سایه اش از ایتالیا. که به اختصار و در حد توان و اقتضاء حال خلاصه ای از آنها تقدیم حضور می گردد.

نمایش سفر فوق العاده به نویسندگی و کارگردانی دیمیتری نوموکنوو.

در خلاصۀ این نمایش آمده است: ((سفر فوق العاده، یک سفر دریایی شگفت انگیز است. سفری به دور دنیا. نمایشی آمیخته با موسیقی و حرکات موزون)) نمایش سفر فوق العاده اساساً نمایشی داستان گو و به قولی دراماتیک نیست. نمایشی است دربارۀ موسیقی و آیین رقص ملیّت ها مختلف. قبل از شروع نمایش، یک قایق بزرگ را روی صحنه می بینیم که شبیه قایق های کاغذی کودکی های خودمان است. البته به مراتب بزرگتر و با ارتفاعی بیشتر. آنقدر که دو عروسک گردان اثر و تعداد زیادی عروسک بدون اینکه دیده شوند در پشت آن جا داده شده اند. در ابتدا یک عروسک میله ای که گویا ناخدا کشتی است، بر روی کشتی ظاهر می شود و اعلام حضور می کند و به تماشاچیان خوش آمد می گوید. و شروع می کند به معرفی ساحلی که به آن رسیده اند. ناخدا می رود و دو عروسک گردان به همراه عروسک های ماریونت خود ظاهر می شوند. عروسک هایی که با تکنیکی فوق العاده و با ظرافتی مثال زدنی ساخته شده اند. موسیقی پخش می شود و عروسک ها همخوانی می کنند و می رقصند. اجرا آنقدر برای مخاطب کودک و بزرگسال جذاب است که همگی با اشتیاق به جادوی دو عروسک گردان خوش حرکت و خوش ذوق آلمانی چشم دوخته اند. و این می شود روند نمایش سفر فوق العاده. پس از هر پارت رقص و آواز عروسک ها، ناخدا می آید و کشور و ساحلی دیگر را معرفی می کند و موسیقی و رقصی متناسب با آن محل اجرا می رود. تماشاچی این نمایش همراه با عروسک های جادویی این نمایش به کشورها و فرهنگ های زیادی سفر می کند. از آمریکا و فرانسه و آلمان و اسپانیا و یونان گرفته تا مکزیک و مصر و قزاقستان و آذربایجان و جاهای دیگر. البته جذابیت جادوی این نمایش و ظرافت و تکنیک به کار رفته در این اثر ما را از آن باز نمی دارد که عروسک گردانی ها گرچه جذابند، ولی به لحاظ تکنیکی و اجرایی در حد خود عروسک ها نیستند. و نکتۀ دیگری که به نظر نگارنده می رسد این است که با توجّه به فرهنگ ایرانی و اسلامی حاکم بر جامعه، شاید این اثر مناسب کودکان ایرانی نباشد. گرچه با تمام این گفته ها نمی توان از جذابیت های بصری اثر چشم پوشید و مطمئناً تماشاچی با تجربه ای بی نظیر از جادوی عروسک هایی زیبا و خوش ادا از سالن نمایش بیرون می رود.

نمایش داستان یک مرد و سایه اش به نویسندگی و کارگردانی جوزپه سمرارو از ایتالیا.

در خلاصۀ این نمایش آمده است: ((در آغاز نمایش صحنه خالی است. نور روشن می شود و مردی معمولی روی صحنه می آید و شروع به ساختن خانه اش با آجرهای نامرئی می کند.)) نمایش داستان یک مرد و سایه اش به شیوه و با استفاده از تکنیک های میم اجرا می شود. دو بازیگر دارد. یکی همان مرد به قول خلاصه اثر معمولی و دیگری کاراکتری کریه با گریم و لباسی سیاه و طراحی اسکلتی که بعد از نمایش و از روی نام نمایش می فهمیم این سایۀ همان مرد معمولی است. در طول نمایش و فارغ از نام آن در هیچ کجای اثر نشانی از ارتباط کاراکترها نیست. و تماشاچی هیچ گاه متوجّه نمی شود این سایۀ آن است. در ابتدا و پس از اینکه مرد معمولی خانه اش را می سازد و در آن آرام می گیرد، سایه می آید و به دلیل نامعلوم سعی در تصاحب خانۀ او و ترکاندن بادکنک سفید مرد معمولی_که گویا معشوقه و یا همسر اوست_ دارد که در فضایی کمیک موفق به انجام مقصود نمی شود.
بالاخره مرد معمولی سایه را می بیند و این دو با یکدیگر درگیر می شود و در فضایی تام و جری گونه گاهی مرد به دنبال سایه و گاهی هم سایه به دنبال مرد است و گه گاه هم بلاهایی سر هم می آروند. در انتها پس از بمب گذاری ناموفق سایه، بادکنک از دستان مرد خارج می شود و به هوا می رود. مرد غمگین می شود و سایه که این موضوع را می بیند دستکش های اسکلتی اش را در می آورد، خوب می شود و با کول گرفتن مرد به او کمک می کند که بادکنکش را به دست بیاورد. این اتفاق باعث دوستی آنها می شود. ولی سایه دوباره با به دست کردن دستکش های اسکلتی اش خباثت را باز می یابد و نمایش در یک تعقیب و گریز به پایان می رسد.
اوّلین سوالی که به ذهن نگارندۀ این سطور می رسد این است که اساساً این چیزی که می بیند چیست و چه ارتباطی با تئاتر کودک و نوجوان دارد؟ صرف صحنه های تعقیب و گریز و کمدی بزن و به کوب آن هم از نوع ضعیف و ایجاد فضایی که تنها در برخورد سطحی کاراکترها موش و گربه ای است و حتی رنگ و لعابی هم به لحاظ بصری ندارد، می تواند یک اثر را به نمایش کودک و نوجوان تبدیل کند؟
نکتۀ دوّم اینکه این همه چرایی و چیستی بی پاسخ در نمایش، از خود کاراکترها و ارتباطشان گرفته تا موقعیت عمدۀ نمایش و چرایی درگیری کاراکترها با یکدیگر برای چیست؟ و اساساً چرا نویسنده و کارگردان این اثر نمی خواهد هیچ سوالی را پاسخ بگوید. و گذشته از اینها چگونه می توان اثری را به کودکان و نوجوانان اختصاص داد که نه تنها برای کودکان و نوجوانان، که برای بزرگسالان و تئاتر بین ها و تئاتری ها هم گنگ و پر از سوال بی پاسخ است. تمام این خصوصیات منفی که در این اثر وجود دارد و خیلی های دیگر که در این مقال فرصت پرداخت مفصل به آنها نیست_از نوع و شیوۀ اجرا و همخوانی آن با شکل بازی ها و صحنه پردازی گریم گرفته تا نوع و کیفیت روایت_ باعث می شود نمایش ایتالیایی داستان یک مرد و سایه اش کمترین نمره را از ابتدای جشنواره تا به حال به خود اختصاص دهد.

اطلاع رسانی از طریق ایمیل
به من اطلاع بده در صورت:
guest
لطفا نام حقیقی خود را وارد کنید
آدرس ایمیلتان را وارد کنید
اگر وبسایت دارید، آدرس آن را وارد کنید

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments

جست‌وجو

Generic selectors
فقط تطبیق کامل
جستجو در عناوین خبرها
جستجو در محتوای خبرها و گفتگوها
Post Type Selectors

ویدیو

در حال بارگذاری...

آخرین پست‌ها

سینمافا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

0
Would love your thoughts, please comment.x