
یادداشت سینمافا بر «درخونگاه»، «سال دوم دانشکده من» و «سمفونی نهم»
سینمافا- سعید عابدی- درباره سه فیلم جشنواره:
درخونگاه
درخونگاه دقیقا مثل فیلمهای کسی که فیلم به او پیشکش شده است (مسعود کیمیایی) شروع بسیار خوبی دارد، اتفاقا دیالوگها به اندازه است و کاملآ مشخص است که چه وسواسی در بازسازی دهه هفتاد ایران شده است، امین حیایی« که باید بعد از شعله ور از او با عنوان رستاخیز بازیگری نام برد» عالی است، بهتر از او ژاله صامتی در نقش مادری متفاوت است، کاراکتر مادر ایرانی که از بعد فیلم ابد و یک روز در حال پوست اندازی است اینجا هم بارز است و از مادر غمخوار کلاسیک فاصله گرفته است. درخونگاه از وقتی شهرزاد (پانتهآ پناهی ها) پای به قصهاش میگذارد افت میکند و دلایل ضعف هرچه به پایان نزدیک میشود بیشتر و بیشتر میشود.
ای کاش درخونگاه همان قصه فرعی دوست رضا را ادامه می داد،. در حالت کنونی وضعیت او نیز بلاتکلیف است. موسیقی فیلم مخصوصا در سکانس تعقیب و گریز ابراهیم و رضا اصلا روی فیلم ننشسته و بیشتر باعث آزار و حواس پرتی تماشاگر است. در پایان حسرتی می ماند برای از دست رفتن یک فیلم خوب.
پی نوشت: مهراوه شریفی نیا کاندید تمشک طلایی بدترین بازی جشنواره
سال دوم دانشکده من
چه میشود درباره فیلمی گفت که همه چیزش ضعیف است ؟ نه بازیگر خوبی دارد و نه فیلمنامه قدرتمندی ، نه موسیقی ماندگاری دارد و نه فیلمبرداری چشم نوازی. این فیلم از روی کاغذ شکست خورده بوده است. ای کاش کسی به کارگردان محترم میگفت با وارد کردن ماشین و موبایل، فیلمنامه به روز نمی شود. صرف نظر از کهنگی موضوع روابط علّی و معلولی درستی نیز بر داستان حاکم نیست. مثلا علت تنفر مسئول دانشگاه از مهتاب و ارائه گزارش خصمانه به حراست اصلا مشخص نیست. رسول صدرعاملی هنوز در حال و هوای دختری با کفش های کتانی است و دنیا به سرعت او را پشت سر گذاشته است. متاسفانه فیلم یک شکست مطلق است.
سمفونی نهم
مشکل فیلم محمد رضا هنرمند لحن دوگانه آن است . فیلم گاهی طنز مطلق است تا جایی که باامیرکبیر و حمام فین (!) نیز شوخی میکند . گاهی درامی جانسوز است از عشق رابعه و بکتاش . مضاف بر اینکه داستان اصلی فیلم (خانم دکتر جراح و سرهنگ نیروی انتظامی) نیز علاقه ای برای دنبال کردن ایجاد نمیکند . میماند بازی خوب و استاندارد فرخ نژاد که همان یک امتیاز را برای فیلم به ارمغان آورده است .