نگاهی بر فیلم سینمایی «نگهبان شب»
سینمافا- محمد پورصادقی- به مناسبت اکران فیلم “نگهبان شب”، آخرین ساختهی رضا میرکریمی با نویسندگی مشترک او و محمد داوودی، نگاهی میاندازیم بر کیفیت کلی این اثر، بدون لو رفتن داستان یا کاهش جذابیت. تورج الوند، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو و محسن کیایی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
رضا میرکریمی کارگردان صاحب سبکی است که تخصص آن، معطوف کردن نگاه مخاطب به روابط عادی و روزمرهی زندگی انسانها در دل شرایط مختلف اجتماعی است. او در نگهبان شب با تکیه بر این تجربه و به مدد قلم محمد داوودی به سراغ داستان سادهی یک کارگر شهرستانی رفته است که در دل تهران، درگیر گذران زندگی در یک کارگاه ساختمانی میشود. جایی که لازم است جریان کمعمقی از احساس همدلی مخاطب را آنقدر دقیق و درست جلو ببرد تا به دریاچهای باشکوه و آرام از جنس فهم درست شرایط برساند.
داستان کارگر شهرستانی در «نگهبان شب»، نسخهای از شما را از جایی از درونتان صدا میزند، همراه میکند و مثل آینهای، حیات پنهانش را به رختان میکشد. موسیقی، گویش و لهجه، دوربین و رنگ، بوران و توفان و آنچه شما را به درون داستان میبرد، نرم و دوستانه بنا شدهاند تا بدون ذرهای ترس از دروغ یا کلک، خود را در شادی و غم فیلم غرق کنید. عاشقانههای فیلم را به راحتی درک کنید و برای دشواریهای زندگی شخصیتها دلسوزی کنید. یکایک بازیگرها هم فاصلهی بسیار اندکی از شخصیت داستان دارند و شما موفق میشوید آنها را به عنوان سادهدلانی گمشده در دل بیرحمی زندگی بشناسید.
در حین روایت فیلم، شخصیت اصلی با مشکلات و سختیهای زیادی روبهرو میشود اما منش دوستانه و سادهی او، همگام با لحن و ریتم روایت، شما را از منتظر بودن برای یک کنش جدی و چالش برانگیز منصرف میکند و در سطح رویی داستان، مشغول ارتباط دادن اتفاقات به نمادها و عناصر غیرسینماییای میشوید که در طول فیلم به طور پررنگی کاشته شدهاند. در همین راستا،به نظر میرسد که کارگردان تلاش بسیاری را معطوف به کمک مخاطب کرده است. از کمک به تحلیل نام فیلم گرفته تا ابهامات ریز زندگی پیرمرد داستان (شخصیت دایی).
بعد از تجربهی تماشای «نگهبان شب»، ممکن است بتوانید داستان فیلم یا حتی برخی از شخصیتها را بعد از مدتها فراموش کنید اما شاید زمان خیلی بیشتری نیاز باشد تا شخصیت یگانهی «دایی (علی اکبر اصانلو)» در این فیلم، ماندگاریاش را در حافظهی سینمایی شما از دست بدهد.