
نگاهی بر فیلم «ژن خوک»
سینمافا- میلاد معتمدیفر- فیلم سینمایی ژن خوک چهاردهمین فیلم سعید سهیلی در مقام کارگردان است. این فیلمساز اولین کار خود را در سینما با فیلم «طوفان شن» ساخته جواد شمقدری آغاز کرد.
در آن فیلم او بهعنوان نویسنده حضور داشت، اما همان سال ۷۵ وی فیلم «مردی شبیه باران» را کارگردانی کرد؛ فیلمی که تحسین مخاطبان و منتقدان را کسب کرد، همچنین ابوالفضل پورعرب هم برای این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. او در ادامه راه «مردی از جنس بلور»، «سهراب» «سنگ، کاغذ، قیچی» و… را روی پرده برد. این آثار همگی جز کارهای ارزشی و دفاع مقدسی محسوب میشدند، اما با گذر زمان و فشاری که گیشه به فیلمسازان وارد کرد سهیلی نیز به سمت ساخت فیلمهای کمدی روی آورد. او با «چارچنگولی» موفقیت خوبی در گیشه به دست آورد، اما بهنوعی کارنامه خود را زیر سؤال برد.
مسیر جدید سهیلی با فیلمهایی چون «ازدواج بهوقت اضافه»، «گشت ارشاد ا و ۲» ادامه پیدا کرد. در این میان تنها «کلاشینکف» فیلمی متفاوت از این فیلمساز بود، اما وی اخیراً کاری بانام «ژن خوک» را روی پرده برده است. این کار یک اثر اجتماعی و انتقادی است که آنچه در جامعه امروز رخ میدهد، مدنظر قرار داده و در این میان از جذابیتهای سینمایی هم غافل نبوده است، البته سعید سهیلی در کارهای اجتماعی و دفاع مقدسی خود نشان داده که سینما را بهخوبی میشناسد، بهویژه در بحث فیلمبرداری و میزانس. نکته بعد به بازیگری مربوط میشود. هنرپیشههایی که در فیلمهای این فیلمساز حضور پیدا میکنند، اکثراً بهترین کارهایشان را ارائه میدهند این مهم به توانایی فیلمساز در بازی گرفتن از آنها مربوط میشود. ابوالفضل پورعرب، گواه بارز این ادعاست.
اما بپردازیم به ژن خوک. همانگونه از نام این فیلم پیداست، ژن خوک به موضوع آقازاده توجه دارد. چندی پیش فیلمی از یکی از آقازادهها در فضای مجازی پخش شد که در آن به طبقه متوسط و ضعیف توهین شده بود. این موضوع دستآویزی شد تا سهیلی در قالب داستانی درام، این اتفاق را نقد کند. داستان فیلم پیرامون دو زندانی است که از زندان فرار کردهاند تا کاری را انجام دهند که برای آن دست به فرار زدهاند، اما چرایی این فرار در نهایت به یک آقازاده پیوند میخورد که حاضر است همهچیز را فدای خواسته خود کند.
نکته جالب در فیلم ژن خوک، نگاهی است که سهیلی به این موضوع دارد، چون نقد وی شکلی سیاهوسفید ندارد. برای مثال وقتی پیام تصویری آقازاده را در فضای مجازی میشنویم وی درباره چرایی کارش هم حرف میزند. درجایی دیگر، نقش منفی فیلم، وقتی از چرایی قربانی کردن برادرش حرف میزند، دلیل کارش هم بیان میکند، البته وی درنهایت به هدف خود نمیرسد، اما همین اندازه که نگاه به شخصیت، سیاه یا سفید نیست به نظرم اتفاق خوبی در سینما رخ داده است.
بحث بعدی فیلم به فاصله طبقاتی مربوط میشود. در فیلم ما دو سطح زندگی را میبینیم. ابتدا زندگی آقازاده که به آدمها نگاهی از بالا دارد. دوم طبقهای که به دلیل فقر حاکم بر زندگیشان در برخی مواقع دست به خلاف نیز میزنند. یک نکته در این میان وجود دارد. در فیلم سهیلی، فقر به شکلی قدیسوار تصویر نمیشود، چون در بسیاری از فیلمهای ایرانی عموماً فقر مساوی با تقدس معنا میشود. این رویکرد در فیلمفارسیهایی دهه ۴۰ و ۵۰ هم وجود داشت، زیرا طبقه حاکم سعی میکرد با این روش فقرا را تحقیر کند تا برای منافع آنها خطری ایجاد نشود. جدا از نکات مثبتی که برای فیلم برشمردیم باید به نکتهای منفی هم اشاره کنم. در پلانهایی از فیلم نیز کلمات رکیک بیان میشود که شنیدن آن برای کودکان و نوجوانان بههیچوجه خوب نیست، در این میان ممکن است کارگردان بگوید این گویش در جامعه وجود دارد، اما این موضوع دلیلی بر بیحیایی در کلام نیست.
در کنار مباحث معنایی باید کمی هم به داشتههای فنی فیلم بپردازیم. در ژن خوب، هادی حجازیفر در کنار سینا مهرداد نقشآفرینی کردهاند. بازی حجازیفر نه بهاندازه کارهای شاخص وی، اما خوب است. سینا مهرداد (پسر سعید سهیلی) نیز که با سریال «پدر» به شهرت رسید، انصافاً از عهده نقش خود بهخوبی برآمده است. درباره بازیگری این فیلم دو بازی دیگر هم وجود دارد که باید از آن به نیکی یاد کرد. ابتدا بهرنگ علوی و سپس جمشید هاشمپور در ژن خوک هاشمپور تنها در یک سکانس بازی دارد، اما همان یک صحنه، فوقالعاده از کار درآمده است.
در این فیلم سینمایی سهیلی یک تیزهوشی خاص نیز کرده است، زیرا با توجه به فینال فیلم تماشاگر تصمیم میگیرد، فیلم را دوست داشته باشد یا خیر، بنابراین کارگردان با بهره بردن از صدای محسن چاووشی که به شدت با پیام فیلم همخوان است، تماشاچی را تحت تاثیر قرار داده و راضی از سالن بیرون میفرستد.