نگاهی به فیلم «مرد بازنده»
سینمافا- نوید جعفری- فیلم اولی ها در هر دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارند، برخی می آیند و می روند و برخی می آیند که بمانند.
در ده سال گذشته حداقل با فیلم های مختلفی از این جوانان فیلمساز روبرو شدیم.
دو تن از ماندگارها اما سعید روستایی و محمد حسین مهدویان بودند، هر دو از فیلم کوتاه آمده بودند و با دغدغه های مختلفی وارد سینما شدند و توجهی که به فیلم های نخست آنان شد باعث شد همه مسیر کاری و فیلمسازی آنان را دنبال کنند.
مهدویان از سینمای دفاع مقدس با اثری جسورانه به نام ایستاده در غبار پا به عرصه گذاشت، فیلمی که ساخته بود آنقدر خوب بود که همه را مجددا به یاد حاج احمد متوسلیان بیندازد.
در ادامه فعالیت با اوج دو فیلم ماجرای نیمروز و رد خون را با استفاده از همان مولفه ها و فرم شخصی اش ساخت که هر دو مسائل سیاسی منتهی به جنگ تحمیلی را در فیلمنامه پوشش می داد .
در لاتاری به سراغ موضوعی جسورانه رفت و در درخت گردو واقعه ای تلخ را بر پرده حک کرد.
سرنوشت فیلم شیشلیک او همچنان مشخص نیست و در این فاصله او سریال موفق زخم کاری را با اقتباس از یک داستان ساخت که مورد استقبال عمومی قرار گرفت.
مهدویان به جای قرار گرفتن در امتداد مسیری که در فیلم های نخستش آن را آزموده است و از آن فرمول جواب گرفته، مسیری دیگر را طی می کند و آن رفتن به سراغ تجربه ژانر و موضوعاتی دیگر است.
این تلاش و این آزمودن نه تنها در موضوع بلکه در فرم و ساختار هم انجام می شود و حتی درخت گردو به عنوان فیلمی متاثر از موضوع جنگ با دیگر آثار او و سینمای جنگ تفاوتی بنیادین دارد.
مهدویان همواره متهم بود که می تواند موضوعاتی را دنبال کند که شاید دیگر فیلمسازان امکان ورود به آن را ندارند و اینک در تازه ترین اثرش اگرچه همچنان همان محافظه کاری در برخورد با سوژه را همانند لاتاری دارد اما توانسته از زوایای مختلفی آدمها و داستانش را روایت کند.
نقد های مثبت و منفی بر آخرین ساخته محمد حسین مهدویان و تیم همراهش خصوصا گروه نویسندگانش با محوریت ابراهیم امینی بسیار است و حتی به دو قطبی می رسد اما بی هیچ شکی نمی توان بی اعتنا از این فیلم گذشت.
در این آخرین تلاش، مهدویان به سراغ ژانری رفته است که در سینمای ایران کمتر نمونه موفقی از آن وجود دارد.
فیلم نوآر (Noir) همواره یکی از جذابترین سبک های فیلمسازی در تاریخ سینما بوده است.
این ژانر برخلاف ژانرهای علمی تخیلی، فانتزی، کمدی رمانتیک یا دیگر انواع ژانرهای مرسوم سینمایی تعریف ساده ای ندارد. فیلم نوآر بیشتر یک سبک فیلمسازی است تا ژانر و به همین دلیل است که نمی توان آن را به یک دسته خاص در سینما محدود کرد.
سینمای نوآر در واقع سینمای خاص و بهشدت سبکمند و سبکمحور است. در دوران کلاسیک سینما، معمولا شخصیتهای اول اینگونه آثار افرادی منزوی و تنها بودند که شاید بتوان همفری بوگارت را شمایل نوعی از این شخصیتها در سینما دانست. اهالی سینما در این باره گفتهاند که تعریف فیلم نوآر وامدار بوگات است.
مرد بازنده تلاش موفقی برای رسیدن به ژانر است، مهدویان تلاش کرده تا یک نوآر پلیسی ایرانی را خلق کند و به واسطه تسلط کارگردان به فرم موفق بوده است.
او صاحب فرمی شخصی است که شاخصه های آن را می توانید در سه فیلم اول او به راحتی مشاهده کنید و تشخیص دهید، بی قراری و آشفتگی های دوربین همانند یک ناظر که از پس دیوار و پرده به سوژه می نگرد، نماهای طولانی و ارائه نوعی بازیگری رئالیستی در شخصیت پردازی ها
اما در آخرین ساخته مهدویان فرای فرم گذشته اش عمل می کند هوشمندانه قواعد ژانر را رعایت می کند و فرمی دیگر را در مرد بازنده خلق می کند.
در مرد بازنده با نماهایی ثابت تر، نزدیک تر به سوژه و داستان و جزئیات بیشتر در طراحی و بازی ها روبرو هستیم.
مرد بازنده با بازی جواد عزتی، رعنا آزادی ور، آناهیتا درگاهی، بابک کریمی، امیر دژاکام و… روایت گر موضوع ملتهب فساد مالی و اخلاقی در دستگاه های دولتی و نظامی است. «احمد خسروی» کارآگاه زبده و پا به سن گذاشته ی نیروی انتظامی است که مسوول پرونده ی قتلی بسیار مشکوک می شود. مقتول و دوستانش که یکی از آنها پسر وزیر است، تشکیلاتی را اداره می کنند. به مرور و با پیشرفت پرونده ابعاد سیاه فعالیت های این تشکیلات برای احمد نمایان تر می شود.
فیلم سینمایی مرد بازنده در مجموعه فیلمسازی مهدویان اثری خاص و متفاوت است، نمونه ای مشابه هفت دیوید فینچر که تلاش می کند شهر و موقعیت منطقه ای را به بخشی از کاراکتر و هویت فیلم بدل کند، در این مسیر فیلمبرداری هماهنگ هادی بهروز به اتمسفر اثر کمک شایانی کرده است تا این فضای غبارآلود و سرد بیشتر از قبل قهرمان را تنها تر و در تنگنای بیشتر نشان دهد.
این فضای بارانی و نیمه تاریک دقیقا قهرمان فیلم را تنهاتر از همیشه نشان میدهد، قهرمانی که از ابتدا با کنش دردمندی که دارد ( دندان درد ) و بعدا با آن فوبیای ترس از فضای بسته بی پناه تر می نماید.
کارگردان در این مسیر ترسی ندارد که قهرمانش را به بوته نقد و قضاوت بسپارد، حتی او را در شرایطی قرار دهد که پیش از این مامور قانون را در آن مشاهده نکرده ایم ، این بی باکی در ارائه تصویری منحصر به فرد از احمد خسروی کارگاه داستان در نهایت منجر به همراهی و همدلی مخاطب با او می شود و در جبهه او قرار می گیرد.
شخصیتی که جواد عزتی با اختلاف سنی حدودا ۲۰ ساله و گریمی دشوار به باورمندی آن کمک شایانی کرده است و در اکثر لحظات جواد عزتی را فراموش می کنیم و به جایش پلیسی تلخ و تنها را میبینیم که حتی در ارتباط با هم خون خودش هم دچار مشکل است.
از سوی دیگر فضای دوگانه ای که فیلمنامه مهدویان خلق کرده است فرای همه ساخته های کلیشه ای نسبت به پلیس و حل پرونده های پلیسی و جنایی است، نه در دام گرته برداری های کپی شده از نمونه های موفق خارجی می افتد و نه شبیه به سریال های پلیسی داخلی می شود و این برگ برنده مرد بازنده است.
مهدویان در انتخاب بازیگر هم دست به تجربه ای تازه زده و بر روی شخصیت ها ریسک کرده است، با توجه به تصویری که پیش از این در زخم کاری از بازیگران آن مجموعه ساخته است در مرد بازنده جنبه ای متفاوت از توانایی آنان را به چالش می کشد.
مرد بازنده همه مختصات ارائه یک اثر خلاقانه و مورد توجه مخاطب را در خود دارد، یک قهرمان شدیدا فردگرای عمل گرا، داستان پرتعلیق کارآگاهی، نقب زدن به عمق شخصیت و روابط خانوادگی قهرمان و نشانه گذاری های جزئی برای همذات پنداری هدفمند با شرایط روز اجتماعی و سیاسی جامعه.
آنچه فیلمنامه و کارگردان تصویر می کند با توجه به مدت ۱۲۸ دقیقه ای اثر قدم به قدم و بدون شتابزدگی روایت می شود تا معنی در وجود مخاطب ته نشین شود و اگر ریتم مناسب آن نبود مثلا می توانست باعث ملال مخاطب شود.
قهرمان تازه مهدویان شباهتی با قهرمانان قبلی اش ندارد، شبیه اطرافیانش نیست، تنهاست و حتی اسلحه اش هم انگار از دل تاریخ بیرون آمده است.
شخصیتی که اصولش را مقدم بر هر اتفاقی می داند و با بدبینی همیشگی اش در انتظار وقایع می ماند.
مهم ترین اصلی که همواره در تئاتر و سینما از آن صحبت می شود این است که شروعی تاثیرگذار، پایانی کوبنده و ماندگار می خواهد و بسیارند آثاری که با شروعی عالی پایانی نا امید کننده و سردرگم داشته اند.
اما مرد بازنده اگر چه شروعی ساده و آرام دارد اما پایانی تاثیرگذار را رقم می زند که به مدد بازی جواد عزتی و دکوپاژ کارگردان تصویری ماندگار در ذهن مخاطب به یادگار می گذارد، تصویری که اگرچه قهرمانش را باز تنها رها می کند اما فرجامی دلنشین دارد.
شاید بهترین خاتمه برای این یادداشت صحبت های خود مهدویان باشد، رسیدن به نقطه ای که رضایت خود کارگردان بهترین و مهم ترین هدف فیلم باشد:
محمد حسین مهدویان پیش از اکران فیلم درباره ساخته جدید خود گفت:
«همیشه بعد از تماشای هر کدام از فیلمهایم حس میکردم که بعضی از جزئیات همان نیست که دلم میخواهد. حتی در مقبولترین و تحسین شدهترین فیلمهایم باز هم چیزی در درون من ناقص باقی میماند. اینبار، اما به طور ملموسی ماجرا برایم متفاوت است. نمیدانم واکنشها به «مرد بازنده» چه خواهد بود؛ اما نگرانش نیستم. مهم این است که اینبار من راضیام و تماشای فیلم قانعام میکند.»