نقد فیلم «بی همه چیز» محسن قرایی
سینمافا- میلاد معتمدیفر- محسن قرایی پس از تجربه خوب خود در فیلم سد معبر در مقام کارگردان و سیمرغ بهترین فیلم نامه در جشنواره سی و هفتم برای فیلمنامه قصر شیرین اینبار در مقام نویسنده و کارگردان فیلم بیهمه چیز، نسبت به اثر قبلی خود یعنی سد معبر توانسته پیشرفت چشمگیری داشته باشد،روایت یک قصهی کامل.
اهمیت این اتفاق از دو جنبه است؛ اول اینکه قرایی با اقتباس از روی اثری مشهور که متعلق به صحنهی تئاتر است – نمایشنامهی ملاقات بانوی سالخورده بارها در ایران روی صحنه رفته است – تواسنته از پس روایت کردن یک قصهی سینمایی بر بیاید و دوم اینکه او فقط به اصل داستان دورنمانت اکتفا نکرده و خودش شخصیتها و جلوههایی را به داستان افزوده که در تم ایرانی داستان دورنمانت، به شدت در سر جای خود قرار میگیرند.
از منظر دکوپاژ و کارگردانی، “بی همه چیز” نمونهای درخور از سینمای تلفیقی “رئالیستی_فرمالیستی” بهحساب میآید. الگوریتم میزانشات، حرکات دوربین و مولفههای مونتاژی صرفا به یک الگوی تکرارشونده و منحصربهفرد محدود نمیشوند و در بین برداشتهای بلند و کاتهای پشتِ هم، عمق میدانهای زیاد و کم، به این مهمِ رئالیستی_فرمالیستی دست مییابند. چه آن سکانسهای آغازین فیلم که دوربین با برداشتی بلند، حرکات تراولینگ، تعقیب سوژه، tilt و pan مقدمه چینیهای اهالی روستا را پیش از ورود “لیلی” به تصویر میکشد، چه آن کمپوزوسیونهای خوشترکیب در مواجهات طبقات فرودست و بلندپایه و همراهی بسزایشان با میزانسن صحنهها و نماها، چه نورپردازیهای سبک اکسپرسیونیستی (سکانس گفتمان لیلی و امیر در معدن) و چه طراحی صحنه مینیمالیستی، همگی ” بدون همه چیز” را در بین دیگر فیلمهای بیمایه جشنواره به اثری درخور بدل ساختهاند.
«بی همه چیز» فیلمی است که کارگردان قدر همه عناصری که در اختیارش قرار گرفته را می داند. محسن قرایی بیش از هر چیز قدردان حضور هدیه تهرانی است.
او برخلاف تمام کارگردانانی که طی این ده -دوازده سال در سینما امکان همکاری با این بازیگر را داشته اند، فرصت سوزی نکرده است. او فقط به ویترین فکر نکرده و متوجه بوده که قرار است این همکاری با بازیگری اتفاق بیفتد که به جرات تنها بازیگر زن سوپر استار ایران است