تیغی بر پیکره آثار درخشان پوراحمد

نگاهی بر فیلم سینمایی «تیغ و ترمه»

نگاهی بر فیلم سینمایی «تیغ و ترمه»

سینمافا- تیغ و ترمه جدیدترین ساخته کیومرث پور احمد است که در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای اهالی رسانه در کاج جشنواره به نمایش درآمد.

پوراحمد که در کارنامه حرفه ای خود آثار قابل تامل همچون خواهران غریب ،اتوبوس شب و… را دارد ،متاسفانه با ساخت جدیدترین فیلم خود تیغی بر پیکره کارنامه درخشان خود زد.

داستانی که در فیلم ارائه می‌شود خالی از جزئیات است. دیالوگ‌های باقی‌مانده برای این اقتباس ناموفق غالبا الکن هستند چون فیلم تلاشی برای ارائه‌ی جزئیات شخصیت‌ها و لحن راوی نمی‌کند. بارها در فیلم یک دیالوگ بدون محلی از اعراب ادا می‌شود که مشخصا از متن اصلی داستان جدا شدهخ و این جدا شدن به شدت به چشم می‌آید. فضای فیلم، اولین نکته‌ی منفی آن است.

نویسنده‌ی رمان «کی از این چرخ و فلک پیاده می‌شوم؟» در ساختن فضاهای شهری داستان خود تلاش زیادی کرده و یکی از دلایل موفقیت او در نگارش این رمان جزئیات زیاد شخصیت‌ها، مکان‌ها و توصیف‌های دقیق و در عین حال مبهم از موقعیت‌ها و روابط آدم‌ها است. حسِ کشفِ ابعاد تازه از شخصیت آدم‌های درگیر با قصه دقیقا به همین خاطر در داستان ایجاد می‌شود. حسی که در فیلم کم‌تر به وجود می‌آید و بیشتر رفتارهای شخصیت‌ها خلق‌الساعه به نظر می‌رسند. پرداخت فیلم، از جنس داستانی که رنجبر نوشته نیست،‌ بلکه از آن جنسی از سینما است که پوراحمد می‌شناسد و آن را تجربه کرده. کارگردان و نویسنده‌ی فیلم‌نامه‌ی «تیغ و ترمه» در مال خود کردنِ داستان موفق بوده است، اما این موفقیت به واقع به قیمت از دست رفتن نیمی از حس و حال داستان تمام شده است.

شخصیت‌های فیلمِ پوراحمد بین احمق و زرنگ نوسان دارند. ایراد اصلی در کارگردانی است. کارگردان فیلم اصرار دارد که برخی از مهم‌ترین جزئیات فضا و شخصیت‌ها را حذف کند و برخی دیگر را -که شاید ضروری هم نیستند- حتما در فیلم نگاه دارد. روایتِ فیلم دست‌خورده به نظر می‌رسد و یکپارچگی حاضر در رمان در فیلم دیده نمی‌شود. تعداد دفعاتی که راوی فیلم واقعا دردی از آن دوا می‌کند بسیار اندک است، حال آن‌که در رمان، روایت به صورت اول شخص و با لحنی مشخص، صمیمانه و مستحکم انجام می‌گیرد. صمیمیتی که در فیلمِ تیغ و ترمه کم‌تر احساس می‌شود و آدم‌ها مشخصا روی پرده‌ی سینما شکل می‌گیرند. مخاطب در تمام مدت تماشای فیلم از این واقعیت آگاه است که مشغول تماشای یک فیلم سینمایی است و این از بزرگ‌ترین آفات سینما است. انگار از پشت شیشه‌ی یک آکواریوم مشغول تماشای حرکت ماهی‌ها هستید و همواره می‌دانید.

شاید تنها چیزی که با موفقیت از رمان به فیلم منتقل شده، حسِ پیچیدگی روابط انسان‌ها است. آدم‌ها لایه‌لایه‌اند و هیچ کس نمی‌تواند به طور تمام و کمال شناخته شود. انسان همواره تا حدی توسط اطرافیانش درک می‌شود و ممکن نیست که یک نفر کاملا شناخته شود. همواره این امکان وجود دارد که یک نفر خارج از چارچوب تعریف شده‌ی خودش عمل کند و طرف مقابل متوجه شود که چارچوبی که برای او تعیین کرده بود تنگ بوده. هیچ‌کس قرار نیست به حقیقتی دست یابد، آدم‌ها با هم متفاوتند و این تفاوت‌ها نسخه‌های متعددی از واقعیت‌های متفاوت وجودی را می‌سازند. این پیامی است که نویسنده‌ی رمان تلاش کرده تا آن را در صد و شصت و چند صفحه‌ی رمانش به مخاطب منتقل کند و پوراحمد نیز آن را درک کرده و به فیلم خود انتقال داده است. با این حال، تا حد زیادی این موضوع وابسته به روند داستان و سیری است که شخصیت‌ها در آن طی می‌کنند.

داستانِ فیلم تیغ و ترمه برخلاف رمان، بیش از این‌که در عرض حرکت کند و با جزئیات و توصیف‌های بسیار به پرداخت بیش از حد بپردازد، در طول به حرکت درمی‌آید و پیش می‌رود و وقایع یکی پس از دیگری وارد زندگی ترمه می‌شوند. دیبا زاهدی در به تصویر کشیدن شخصیت ترمه، با تمام ویژگی‌ها و چالش‌هایی که با آن‌ها مواجه است به شدت موفق عمل می‌کند. بازی او باورپذیر، در لحظه و استوار است و اگرچه جزئیات زیادی ندارد و از تکنیکِ چندانی بهره نمی‌برد، پوراحمد او را طوری جلوی دوربین خود قرار می‌دهد که شخصیتِ رمان را تداعی کند و موفق شود مخاطب را به همذات‌پنداری وادار سازد. وادار از این حیث که به دلیل ضعف فیلم در روایت اساسا داستانِ ترمه و درگذشت پدرش و نیز تلاش او برای کشف حقیقت مرگ او، برای مخاطب به دغدغه‌ی مهمی تبدیل نمی‌گردد. و این در حالی است که بازی سایر بازیگران این فیلم لیاقت بررسی شدن را ندارند.

روایت فیلم، همان چیزی است که از یک ملودرام عقب‌مانده‌ی ایرانی انتظار دارید. زمانی که موزیک ویدئو وارد فیلم می‌شود این حس بیشتر از قبل هم به مخاطب منتقل می‌گردد. آن‌چه در کارگردانی پوراحمد به وضوح دیده می‌شود، عدم تسلط او بر سینمای مدرن و دست‌یابی به فرمول‌های قدیمی و استفاده‌ی مجدد از آن‌ها است. نتیجه اگرچه البته چندان غیرقابل قبول نیست و نمی‌شود سینمای پوراحمد را با آن به کلی رد کرد، در شایستگی فیلم برای حضور در جشنواره فیلم فجر شائبه ایجاد می‌کند. فیلم پوراحمد یک فیلم کاملا معمولی است که شاید خوب یا شاید بد نباشد، اما به هر حال یک ملودرامِ خاک‌خورده‌ی کاملا ایرانی است که مشابهش فقط در این سینما یافت می‌شود و نه در هیچ‌جای دیگر.

اطلاع رسانی از طریق ایمیل
به من اطلاع بده در صورت:
guest
لطفا نام حقیقی خود را وارد کنید
آدرس ایمیلتان را وارد کنید
اگر وبسایت دارید، آدرس آن را وارد کنید

0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments

جست‌وجو

Generic selectors
فقط تطبیق کامل
جستجو در عناوین خبرها
جستجو در محتوای خبرها و گفتگوها
Post Type Selectors

ویدیو

در حال بارگذاری...

آخرین پست‌ها

سینمافا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

0
Would love your thoughts, please comment.x