
تروکاژ به روایتِ زنانگی/ دومین نقد سینمافا بر فیلم «محبوب/ سوگلی» (The Favourite) اثر یورگوس لانتیموس
سینمافا- مصطفی حامیخواه- «اگرحقیقت زن باشد چه خواهد شد؟ آیا این ظن نخواهد رفت که فیلسوفان همگی تا بدان جا که اهل جذمیت بوده اند، درکار زنان سخت خام بوده اند؟ آن جدی بودن هولناک، آن پیله کردن ناهنجار که بنا به عادت تاکنون بدان شیوه به سراغ حقیقت رفته اند، مگر وسایلی ناشیانه و ناجور برای نرم کردن دل یک زن نبوده است؟ شکی نیست که این زن تاکنون نگذاشته است او را به چنگ آورند»/ فراسوی نیک و بد.
نیچه در پیشگفتار کتاب فراسوی نیک و بد، حقیقت را به «زن» تشبیه می کند و براین نظر است که حقیقت تاکنون به چنگ نیامده است. دلیل استفادهی نیچه از زن به جای حقیقت، آرتیکل یا همان تعریف واژهی حقیقت به زبان آلمانی مونث است. این بخش از تاریخ اندیشه به دلیلِ پسرفت ارزش های انسانی_طبیعی و جایگزینیِ دکوراتیو قانون و دموکراسی در دو قرن اخیر، جایگاهش را به خرده افکاری منفعت خواهانه همسو با صاحبان قدرت و ثروت داده و جز چند جریانِ برابری خواهانه، به طور کلی اندیشه ورزی دربابِ هستی شناسیِ زنان متوقف شده است.
حال ما با اثری هنری مواجهیم که به صورت مولف ما را با دیباچهای از زنانگی آشنا میکند. «محبوب/ سوگلی» آخرین ساختهی یورگوس لانتیموس، کارگردان و مولف یونانی روایتی جامع از درونِ جنس زن که ما آن را زنانگی مینامیم و جهانِ پیرامونش که به مثابه ابزار قدرت ورزی درامده است، به صورت موازی ارائه میدهد. از پیونگ یانگ تا تهران و از تهران تا واشگنتن دی سی، آشکارا همه پذیرفتهاند که بریتانیا مادرِ سیاست بوده و ما در تاریخ هیچ گاه به یاد نداریم که انگستان مورد استعمار کشوری بوده باشد و تمدنی بتواند آن را فتح بکند و یا کمتر کشوری پیدا میشود که از گزند آنگلوساکسونها در امان مانده باشد. در واقع استعمار یعنی انگستان وانگلستان یعنی استثمار. با ارائهی این توضیحات: فیلم در زمانِ سدهی هفده یا هجده میلادی و در مکان انگلستان، کاخ ملکه یا به اصطلاح باتینگهام روایت میشود.
فیلم حول محور سه زن شامل ملکه انگلستان، مشاورِ ملکه و یک دختر دهاتی که دختر عموی مشاور هم میباشد می چرخد. مرکزیت، این سه زن هستند و تمام مراودات جهان، شعاعِ آنهاست. پیش از هر سخنی باید به دقت به تلفیق و گردآوری این شخصیتها و مکانی که داستان در آن روایت میشود تعمق کرد. در طول فیلم، سیاست خارجی، انتصابات، کشورگشایی، رعیت داری و هر آنچه به قدرت و سیاست مداران برمیگردد به دستان این سه زن انجام میگیرد، آن هم نه به طور مستقیم، بلکه به صورت وسیله هایی برای ابراز قدرتی مجهول و والاتر از این زمینِ خاکی که آن را زنانگی مینامیم. اساسا در فیلم و سیاست ورزیهای این سه زن، مردان نقش اشیایی آنتیک برای زینتِ ماجرا و اَحوَلانی در میان خِرَدِ زنانه بازی می کنند. نرّه خرانی ناآگاه که حتی از فهم فیزیولوژیک جنسِ مقابل درمانده است و میتوان به او گفت که دوره ی قاعدگی زنانه بیست وهشت روز است و او باور کند و یا سپهسالارانِ میدان جنگ که با غرور وافتخار، خون یکدیگر را میریزند و به حیاتشان پایان میدهند و میپندارند که فاتح اند! اما دریغ که آلتِ قدرت نمایی زنانِ کاخ نشین اند. لانتیموس حتی به قدری در مسئلهی یگانه پنداریِ زنان تاکید دارد که از آپارتاید و ایدئولوژی هم پا را فراتر میگذارد، هنگامی که ما در فیلم شاهد آن هستیم که زنان از آلمانها بسانِ یک خوک، فرانسویها را زمین دارانی هوس باز و مردم خود انگلستان را ماشینِ ارتزاق خود میدانند.
در بخش اساسیِ دیگری از مفهوم فیلم، ما با گونهای از فناناپذیری و عدم هرگونه محدودیتِ زنان مواجهیم. افسردگی، اختلالات ذهنی،جامِ زهر، رعیت زادگی،تحقیر، جنگ، احساسات، اسلحه و هزار و یک پارامتر نابودی، دیگر مسائلی نیستند که بتوانند زنها را از بین ببرند. تاکید بر ارادهی زنانه وجه دیگری از فیلم «محبوب/ سوگلی» می باشد. در اصل انگار که این ارادهی زنان است که مسیر تاریخ و حتی بزرگترین دیکتاتورها را معین میکند. درفیلم ما شاهد آنیم که هر سه زن علی رغم تمامِ به اصطلاح محدودیت ها، به هرچه اراده کردند رسیدند و تنها رقیبشان کسی جز زنان نبودند. جایگاه، مرتبه و یا مَناصبِ قدرت شاید هویتِ مردان را تعریف کنند اما انگار در دستگاه الهی همهی زنان سوگلی هستند که به حق هیچ اسمی بهتر از این را نمیتوان برای این فیلم تصورکرد.
درباره ی فرم فیلم، صحنه پردازی و یا هر آنچه که ما در تصویر میبینیم تماما اقلامی سلطنتی، جواهرگونه، به زیبایی و وحشی گری طبیعت و به ظرافتِ یک زن میباشد که امرِ انتقال مفهوم را دوچندان کرده است. تلفیقِ هنر واندیشهی یونانی با ابزار و امکانات آمریکایی، به شدت جور در آمده تا جایی که بیننده فیلم و یا هنری بدون تاریخ مصرف و مبدا میبیند و اساسا فیلم دربارهی یک پدیدهی ازلی، ابدی سخن میگوید. «تروکاژ» در فرهنگ لغتِ سینمایی به معنای حُقه و یا هرآنچه که ترفندی غیرواقعی برای شکلگیری تصویری حقیقی باشد، مورد استفاده قرار میگیرد.
در انتها هم لازم به یادآوری ست که فیلم «محبوب/ سوگلی» و هرآنچه که بر ما نمایان میکند، علاوه بر وجهههای هنری و سینمایی، به شدت قابلیت این را دارد که بینندهی جزئی نگر، نمودش را در زندگی شخصی و پیرامون خود ببیند و لمس کند.