فریدون نجفی کارگردان «اسکی باز»: همه ما سینما را از کیارستمی یاد گرفتهایم
سینمافا- به بهانهی حضور و اکران بهترین فیلم جشنوارهی فیلم کودک همدان در جشنوارهی رشد، گپی زدهایم با فریدون نجفی، کارگردان فیلم سینمایی «اسکی باز».
– چه شد که وارد فیلمسازی شدید؟
فیلمسازان فیلم اول، معمولا باید ریسک کنند. اگر ریسک نکنی نمیتوانی وارد سینما شوی. البته من با عنوان ریسک نیامدم و قصدم این بود که بعد از ساخت چند فیلم کوتاه، یک فیلم بلند بسازم. میخواستم کودکی خودم را به روز شده، بسازم. این فیلم مینیمال است و سادگی آن مخاطب را جذب میکند. قصه من بیشتر از اینکه برای بچهها باشد، درباره آنهاست.
– آیا از شما به عنوان یک فیلمساز اولی، حمایت خاصی از سوی نهادهای سینمایی صورت گرفت؟
وامی شخصی گرفتیم و دوستمان به ما اعتماد کرد. این ربطی به سازمانهای سینمایی نداشت. چون آن فرد فیلمهای کوتاه مرا دیده بود و به من ایمان داشت. فیلم را با پروانه ویدئو کار کردیم. بعد به شورای پروانه فرستادیم و به آن پروانه سینمایی دادند. قبلش هم فیلم کاملا سینمایی ساخته شده بود و البته بعدا وامی هم از بنیاد فارابی گرفتیم.
– به نظر میرسد که فیلم «اسکی باز» دوبله شده است. دلیل این موضوع چه بود؟
قرار بود فیلم به صورت اوریجینال اکران شود. در جشنواره فیلم کودک هم مورد استقبال قرار گرفت و هفت پروانه زرین گرفت که در تاریخ جشنواره کودک، استثنایی بود. استقبال هم به قدری زیاد بود که سئانسهای اضافه به آن اختصاص دادند. گویش بختیاری، روان است و قابل فهم است. زبانی نیست که آن را نفهمند. چون یک شخصیت فارسی زبان هم در آن محوری است، ارتباط خوبی برقرار بود و کلام را میرساند. ولی به خاطر اینکه بچههای مدارس شاید نتوانند آن را متوجه شوند، گفتند دوبله شود. ولی خودم مخالف دوبله بودم و زجر کشیدم که آن را با دوبله دیدم.
– به نظر میرسد فیلم شما تا حد زیادی تحت تاثیر عباس کیارستمی است. چقدر این موضوع را قبول دارید؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم، از عبارس کیارستمی سینما را یاد گرفتهایم. سینما قواعد و قوانینی دارد و قراردادهایی هست که فیلمساز مجبور است به آن اعتماد کند. خیلیها میگویند این به سینمای کیارستمی نزدیک است. ولی فکر میکنم با آن مقداری متفاوت است. فیلمهای کوتاه من هم جوایز زیادی از جشنوارهها گرفتهاند. وقتی بخواهی از فیلمهای آپارتمانی بیرون بزنی، دکوپاژت خود به خود عوض میشود. بعضی پلانهای من شکل انیمیشن به خود گرفته است. ولی سعی کردم جذابیت یک قاب، به کلیت فیلم صدمه نزند. فکر میکنم کل فیلم ظرفیت این را دارد که چنین قابهایی گرفته شود. تلاش من این بود که در عین اینکه فانتزی را برای بچهها حفظ میکنم، بخش رئالیستی فیلم هم آسیب نبیند.
– با توجه به اینکه جشنواره فیلم رشد توجه ویژهای به بحث آموزش دارد، چقدر این موضوع در فیلم برای شما مهم بود؟
من قبل از اینکه فیلمساز شوم، معلم بودم. قصه قهرمان اصلی فیلم ما، درباره بچهای است که باید به تنهایی بزی را به روستای بغل ببرد. حرف من اعتماد به نفس و خودباوری کودکان بود. بچهی فیلم البته به خاطر شرایط محیطی بزرگتر از سن خودش رفتار میکند. اگر بچهای که در تهران هست اعتماد به نفس این کودک را ببیند، خود به خود آموزش میبیند. پایان فیلم من هم شروع یک فیلم دیگر است.